از زمان انتشار مقالهی سوئل کریپکی با عنوان تحلیل دلالت شناسانهی منطق شهودیI، در سال 1965، تمام آنچه پیش از آن در دلالتشناسی منطق شهودی نگاشته شده بود، تفسیر برآوئر-هیتینگ-کولموگروف(BHK)، تفسیر توپولوژیک و مدلهای بث تحت سایهی تنقیح و پالودگیاش قرار گرفت و دلالت شناسی استاندارد برای منطق شهودی برآوئر-هیتینگ قلمداد شد. تا به ...
بیشتر
از زمان انتشار مقالهی سوئل کریپکی با عنوان تحلیل دلالت شناسانهی منطق شهودیI، در سال 1965، تمام آنچه پیش از آن در دلالتشناسی منطق شهودی نگاشته شده بود، تفسیر برآوئر-هیتینگ-کولموگروف(BHK)، تفسیر توپولوژیک و مدلهای بث تحت سایهی تنقیح و پالودگیاش قرار گرفت و دلالت شناسی استاندارد برای منطق شهودی برآوئر-هیتینگ قلمداد شد. تا به امروز جهت تفسیر، مقابله و بِه فهمی، ادبیات و مطالعات کلانی حول این مقاله شکل گرفتهاست. کریپکی این مقاله را در پایان قریب به یک دهه تفکر بارور راجع به منطق موجهات، دلالت شناسی آن و انتشار تحقیقاتش مشتمل بر روشی خلاقانه برای دلالتشناسی منطق موجهات در 6 مقاله، نوشت و منتشر کرد و در آن برای طراحی تفسیری از دلالتشناسی منطق شهودی از تحقیقات خودش در منطق موجهات و اخذ مفهوم فورسینگ از ریاضیدان آمریکایی پل کوئن سود جست. دراین نوشته پس از بررسی جایگاه تاریخی-فنّی مقالهی کریپکی در ادبیات شهودگرایی، ترجمه مقالهی وی آمدهاست.